جدول جو
جدول جو

معنی بی همتا - جستجوی لغت در جدول جو

بی همتا
بی مانند، بی نظیر
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
فرهنگ فارسی عمید
بی همتا
(هََ)
بی مانند. بی مثل. (آنندراج). بی شریک. بی قرین. بی مثل. (ناظم الاطباء). عزیز. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی) (ترجمان القرآن). نسیج وحده. (مهذب الاسماء). قیوم. قیام. (منتهی الارب). بی نظیر. بی شبه. بی عدیل. بی کفو. بی مثال. بی بدیل. بی بدل. تنها. فرد. یگانه. یتیم. بی ند. (یادداشت مؤلف). فرید. وحید. عدیم المثل:
میرابوالفضل کز فتوت و فضل
در جهان بی شبیه و بی همتاست.
فرخی.
شادباش ای کریم بی همتا
ای نکومنظر و نکومخبر.
فرخی.
خواجۀ سید حجاج علی بن الفضل
آنکه از بار خدایان جهان بی همتاست.
فرخی.
آفتاب ملکت سلطان که دست جود او
خواهد او را کز میان خلق بی همتا کند.
منوچهری.
جالینوس... بی همتاتر بود در معالجت اخلاق. (تاریخ بیهقی). بر همه آداب ملوک سوار شد و بی همتا آمد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 101). مردمان چنان دانند که میان من و آن مهتر بی همتا ناخوش است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 75). بهر هنر که او را می آزمودند بی همتا بود. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 86).
تو درقدری و در تنها نکوتر
تو لعلی لعل بی همتا نکوتر.
نظامی.
شبی مجنون به لیلی گفت کی محبوب بی همتا
ترا عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد.
حافظ.
- خدای بی همتا، یزدان بی همتا، بی شریک، فرد، احد. بی ند:
ازیرا قد دوتا دارد بخدمت پیش او هرکس
که با هر کس بود یکتای چون یزدان بی همتای.
قطران.
زهی سلطان بی همتا چو با چاکر کند سودا
اگر خواهد دهد کالا اگر خواهد براندازد.
(از انیس الطالبین ص 96).
- یکتای بی همتا، خدای بی مثل. خدای یگانه:
کار دنیا را همی همتای کار آن جهان
پیش تو اینجا چنین یکتای بی همتا کند.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
بی همتا
بی بدیل، بی نظیر
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
فرهنگ واژه فارسی سره
بی همتا
بی مانند، بی همال، بی مثل، بی نظیر، تنها، فرید، یکتا، یگانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بی همتا
منقطع النّظير
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به عربی
بی همتا
Peerless, Incomparable, Matchless, Singular, Unequaled
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بی همتا
incomparable, sans égal, singulier, inégalable
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بی همتا
incomparable, singular, inigualable
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بی همتا
несравненный , непревзойденный , единичный , неравный
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به روسی
بی همتا
unvergleichlich, singular, unerreicht
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به آلمانی
بی همتا
непорівнянний , неперевершений , безподобний , єдиний
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بی همتا
niezrównany, pojedynczy
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به لهستانی
بی همتا
无与伦比的 , 独特的
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به چینی
بی همتا
incomparável, singular
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بی همتا
incomparabile, senza pari, singolare, ineguagliabile
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بی همتا
tak tertandingi, tiada bandingnya, tunggal
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بی همتا
अप्रतिम , बेमिसाल , अतुलनीय , अद्वितीय
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به هندی
بی همتا
ongeëvenaard, uniek, onovertroffen
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به هلندی
بی همتا
بے ہمتا , بے مثال , بےمثال , بے نظیر , بے مثال
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به اردو
بی همتا
অপ্রতিদ্বন্দ্বী , অপ্রতিদ্বন্দ্বী , অতুলনীয় , একক , অতুলনীয়
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به بنگالی
بی همتا
isiyolinganishwa, isiyofananishwa, wa kipekee, pekee, isiyofanana
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بی همتا
karşılaştırılamaz, eşi benzeri olmayan, eşsiz
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بی همتا
비교할 수 없는 , 비할 바 없는 , 비할 데 없는 , 독특한
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به کره ای
بی همتا
เปรียบเทียบไม่ได้ , ไม่มีใครเทียบได้ , ไร้ที่เปรียบ , เอกลักษณ์ , ไม่มีใครเทียบได้
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به تایلندی
بی همتا
שאין כמוהו , שאין לו תחליף , בִּלתִי יָשִׁים , ייחודי , שאין כמותו
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به عبری
بی همتا
比類のない , 無比の , 独特な
تصویری از بی همتا
تصویر بی همتا
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی همال
تصویر بی همال
بی مانند، بی همتا، بی شریک
فرهنگ فارسی عمید
(هَِ مْ مَ)
مرکّب از: بی + همت، که همت ندارد. فاقد همت. کاهل. (ناظم الاطباء)، رجوع به همت شود، آنکه ثابت قدم نباشد. (آنندراج)، بی ثبات. (ناظم الاطباء) :
جناب عشق بلند است همتی حافظ
که عاشقان ره بی همتان بخود ندهند.
حافظ.
، بدون سعی و کوشش، بدون هوس، فروتن، بی غیرت. (ناظم الاطباء)، رجوع به همت شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ مْ مَ)
حالت و چگونگی بی همت. عدم توکل و کوشش. کاهلی، بی ثباتی. (ناظم الاطباء) ، بی هوسی، نامردی، بی غیرتی. (ناظم الاطباء) : گفتم بی همتی باشد که طالب از اینجا به ترمذ رود. (انیس الطالبین ص 175)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
کیفیت و چگونگی بی همتا. بی مانندی. یکتایی. بی نظیری. بی بدیلی. فردیت. عزت. بی مثلی. بی شریکی
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی همال
تصویر بی همال
بینظیر، بی شریک، نا همتا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی همت
تصویر بی همت
ناکوشا نااستوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیهمتا
تصویر بیهمتا
بیمانند فرد بی نظیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی همال
تصویر بی همال
((بِ هَ))
بی همتا، بی مانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی امضا
تصویر بی امضا
Unsigned
دیکشنری فارسی به انگلیسی